فرشید اکبری

فرشید اکبری

ترنم روابط عمومی الکترونیک
فرشید اکبری

فرشید اکبری

ترنم روابط عمومی الکترونیک

مدل تعالی سازمانی EFQM چیست؟


EFQM مدل تعالی

 

مدل تعالی سازمانی EFQM

European Foundation for Quality Management

 

مدل تعالی سازمانی مدلی است که سازمانها را ارزیابی و عملکرد آنها رااندازه گیری می کند. این مدل به سازمانها کمک می کند تا با مقایسه وضعیت موجود و مطلوب خود تفاوتها را شناسایی کنند ، سپس با بررسی علل وقوع این تفاوتها راه حلهای بهبود وضع موجود را پیدا و آنها را اجرا نمایند. ( تعریف عمومی مدل تعالی[1]) بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت یا European Foundation of Quality Management که به اختصار EFQM خوانده میشود در سال 1988 توسط 14 شرکت بزرگ اروپایی[2] تشکیل شد و در حال حاضر 600 سازمان بزرگ چند ملیتی و ملی عضو آن هستند . EFQM  در حقیقت یک سازمان غیر انتفایی متولی بررسی چهارچوب تعالی سازمانی موسوم به  EFQM Excellence Model, است . ابتدا به بررسی مدل تعالی سازمانی میپردازیم :

 گفتیم که این چهارچوب جهت ارزیابی و بررسی علل تفاوت بین وضع مطلوب و وضع موجود است . در اینجا ابتدا یک دید کلی از وضع مطلوب برای هر سازمان را بیان میکنیم . بنابه تعاریف مدیریتی هر سازمان در تلاش است که در نهایت برنامه ریزی های بلند مدت خود به یک سازمان سرآمد در یکی از چهاچوب های مدیدیتی تبدیل شود در EFQM  تعریفی از سازمان سرآمد بدین شکل وجود دارد که :  سازمانی سرآمد است که بتواند رضایت کلیه ذینفعان سازمان را برآورده نماید. ذینفعان سازمان عبارتند از کارکنان ، مشتریان ، جامعه ، سهامداران ، شرکای تجاری و کلیه افرادو سازمانهایی که از سود سازمان منتفع و از ضرر آن متضرر می گردند[3] .

اصول سرآمدی:

 اکثر مدلهای تعالی سازمانی به رشد متوازن سازمانها براساس دو معیا ر اصلی زیر توجه می کنند:

  نتایج حاصل از عملکرد سازمان

  رشد متوازن و مناسب اجزاء و عوامل تشکیل دهنده سازمان [4]

 

اصول اولیه تعالی سازمانی :

 1.      نتیجه گرایی: از دیدگاه تعالی سازمانی یکی از ملزومات برتری ، کسب نتایج متوازن است که شامل نتایج حاصل برای تمام کارکنان ، مشتریان ، شرکاء ، تامین کنندگان و جامعه می باشد. یعنی بر خلاف مدلهایISO 9000 که در آنها، تاکید بیشتر بر رضایت مشتری است ، در EFQM رضایتمندی و نتایج مربوط به همه ی ذینفعان مد نظر قرار می گیرد. نکته ی حائز اهمیت دیگر در مورد نتیجه گرایی این است که نتایج باید در اثر خط مشی و استراتژیهای ساز مان به دست آمده باشند نه عوامل تصادفی و خارج از اختیار سازمان . به طور مثال افزایش در آمدی که در اثر افزایش ناگهانی و پیش بینی نشده قیمت محصولات ، نفت و ... اتفاق می افتد نمی تواند نشانه ای از رشد سازمان باشد.

 2.      مشتری گرایی: ادامه حیات یک سازمان به تامین نیاز ها و انتظارات مشتریان وابسته است وحفظ آنهادر کسب سهم بازار وپیشی گرفتن از رقبا بسیارمو ثراست.

 3.      رهبری و ثبات هدف: رهبران سرآمد ارزش ها و ماموریت سازمان را مشخص می کنند وثبات هدف دارند اما در صورت نیاز قادرند مسیر سازمان را تغییر دهند و با تشخیص به موقع لزوم اصلاحات و تغییر سبک رهبری از خود انعطاف پذیری نشان می دهند .

 4.      مدیریت بر پایه فرآیندها و واقعیات  :فعالیت های داخلی و ارتباطات سازمان باید شناخته شده و به طور سیستماتیک کنترل شوند. تصمیمات مرتبط با فعالیت های جاری و بهبود ها باید بر اساس اطلاعات مطمئنی اتخاذ شوند که شامل دیدگاه های همه ذینفعان باشد.

 5.      توسعه مشارکت کارکنان: سازمان سرآمد از کارکنان سرآمد تشکیل می شود، چنین سازمانهایی توانا ئیهای بالقوه کارکنان خود را در سطوح فردی، گروهی و سازمانی شکوفا می کنند،عدالت را رشد داده و کارکنان خود را در امور مشارکت می دهند. آنها کارکنان خود را مورد توجه قرار داده و مورد تشویق و قدر دانی قرار می دهند که منجر به ایجاد انگیزه و تعهد آنان به استفاده از مهارتها و دانش خود به سود سازمان می شود.

 6.      بهبود، نوآوری و یادگیری مستمر: استفاده از دانش ، نو آوری و یاد گیری ثروتی است که میتواند عامل برتری ساز مان باشد و در این میان سازمان هایی سرآمد هستند که به آموزش و توسعه دانش به چشم یک ضرورت بنگرند.

 7.      توسعه شراکت ها: براساس دیدگاه تعالی سازمانی باید بین سازمان و شرکاء تجاری آن مثل تامین کنندگان (suppliers) و پیمانکاران (sub-contractors ) ارتباط سودمند و دو جانبه برقرار باشد.

 8.      مسئولیت های اجتماعی سازمان: هر ساز مان وقتی در مسیر تعالی قرار می گیرد که به مسئو لیت های خود د ر برابر جامعه ومحیط زیست متعهد بوده و فعالیت هایش را با موازین اخلاقی و توقعات جامعه هماهنگ سازد

 

معیار های مدل EFQM :

 

عوامل دخیل در مدل سرآمدی EFQM را در دو حوزه بررسی می کنند:

   • توانمند سازها

   • نتایج

 

 حوزه توانمند سازها شامل 5 معیار است که بیان کننده اجزا تشکیل دهنده یک ساز مان و چگونگی تعامل آنها با هم است. حوزه نتایج نیز شامل 4 معیار است که دستاوردهای حاصل از عملکرد ساز مان را تشکیل می دهند[5]. این فاکتورها را در جدول زیر می بینید :

 

توانمندسازها(Enablers) :

نتایج (Results):

رهبری(Leadership)

نتایج کارکنان(People Results):

کارکنان(People)

نتایج مشتری(Customer Results):

خط مشی و استراتژی

(Policy & strategy)

نتایج جامعه(Society Results) :

 

شراکت ها و منابع

(Partnership & Resources)

نتایج کلیدی عملکرد

(Key Performance Results)

فر آیند ها Processes) (

 

 

همانطور که گفتیم مدل EFQM سعی می کند عملکرد سازمان ها را به عدد تبدیل کند . اکنون می خواهیم ببینیم این عدد چگونه محاسبه می شود. این امتیاز از 1000 در نظر گرفته می شود، به عبارت دیگر امتیاز سازمانهای متقاضی از 1000 محاسبه شده و سازمان های سرآمد معرفی می شوند که در حال حاضر بیشترین امتیاز متعلق به شرکت " نوکیا" است که 750 امتیاز کسب کرده [6]، درایران نیز" فولاد مبارکه" در سال 83 موفق به کسب 330 امتیاز شده است [7]. در محاسبه امتیاز یک سازمان هر کدام از فاکتور های فوق ، تا ثیر مخصوص به خود را دارند .

 

لازم به ذکر است نحوه بیان تقسیم بندی این امتیازهادر کتب مختلف به دو صورت آمده ، گاهی آنها را به صورت در صد بیان کرده اند و گاهی مستقیما عدد مربوط به هر بخش ذکر شده. در ادامه سهم هر کدام از عوامل به تفکیک مشخص شده:

 

  توانمندسازها :50%                   نتایج:50%

   رهبری :10%                           نتایج کارکنان:9%

   کارکنان:9%                              نتایج مشتری:20%

   خط مشی و استراتژی:8%          نتایج جامعه :9%

   شراکت ها و منابع:9%              نتایج کلیدی عملکرد:15%

   فر آیند ها:14%  

 

 یعنی از1000 امتیاز ،100 امتیاز مربوط به حوزه رهبری است ، 90 امتیاز مربوط به کارکنان ، 90 امتیاز مربوط به نتایج کارکنان و الی آخر.همان طور که می بینید بیشترین سهم امتیاز یا به عبارتی مهمترین عوامل در کسب امتیاز، نتایج مشتری200 امتیاز و کارکنان و نتایج آنان 180 امتیاز است. هر کدام از معیارهای فوق ، خود شامل چندین زیر معیار هستند که در این جا از ذکر عنوان آنها خودداری کرده و تنها به موضوع قابل توجهی در باره حوزه های نتایج کارکنان ، نتایج مشتری ونتایج جامعه می پردازیم.

 

 هر کدام از این حوزه ها شامل دو زیر معیار هستند: نتایج ادراکی(برداشت ها ، معیار ها و نتایج مستقیم ) و نتا یج یا معیار های عملکردی . نتایج عملکردی آمار و ارقامی است که همیشه به عنوان گزارش عملکرد از طرف سازمان ارائه می شود اما نتایج ادراکی متعلق به درک و استنباط جامعه ، مشتریان و کارکنان از کار دستگاه است و حاکی از رضایت یا عدم رضایت دیگران است. به طور مثا ل هر ساله ارقامی به عنوان پیشرفت شاخص های اقتصادی اعلام می شود (نتا یج عملکردی) ولی کل مردم و جامعه پیشرفت را به اندازه آمار اعلام شده احساس نمی کنند(نتا یج ادراکی) . نکته قابل توجه این است که در محاسبه امتیاز این حوزه ها نتایج ادراکی مهمتر از نتایج عملکردی هستند ، یعنی مهمتر از اینکه آمار چه می گویند این است که کارکنان ، مشتریان، مردم، جامعه وشرکای تجاری (پیمانکاران) چند در صد از عملکرد ساز مان راضی هستند.

 

 
نتیجه گیری :

 مدل تعالی سازمانی در حقیقت چهار چوبی برای بهبود خروجی یک سازمان و همچنین رضایت مندی کارکنان ، مشتریان ، سهام داران و سایر ذینفعان سازمان می باشد . چهارچوب های ارائه شده برای تعالی سازمان ها نیز در حقیقت استاندارد هایی برای مقایسه چگونگی عملکرد سازمان ها نسبت به هم و نسبت به یک وضعیت مطلوب و بهره ور میباشد . آنچه در این چند صفحه خواندیم چهارچوبی بود که بر اساس آن سازمان برای رسیدن به حد متعالی و بهترین بهره وری باید اصول این چهار چوب را رعایت میکرد ( همانطور که دیدم گرفتن امتیاز 1000 حتی برای شرکتی چون نوکیا هم مقدور نبوده و این یعنی سازمان ها در سطح جهانی هم راه زیادی تا بهره وری کامل دارند ) امید است روزی تمامی مدیران این کشور نیز سعی در تعالی هر چه بیشتر و رضایت مندی مشتریان و کارکنان داشته باشند و به سمت رشد و بهبود در بازار های جهانی قدم بردارند.

حداکثر امتیاز در جایزه ملی کیفیت 1000 بوده و معیارهای اعطا امتیازها مطابق تصویر زیر می باشد.

جایزه ملی کیفیت

 

 

 

 

تعالی سازمانی

8 میوه با هسته سمی

هسته زردآلو

زردآلو منبع عالی بتاکاروتن است که در بدن به ویتامین A تبدیل می‌شود و به سلامتی چشم‌ها، پوست، مو، دهان و ... کمک می‌کند و به بدن برای مبارزه با عفونت‌ها یاری می‌رساند. این میوه به صورت خشک‌شده، کمپوت و تازه مصرف می‌شود. هسته آن دارای آمیگدالین. است این ماده وقتی در مقادیر زیاد مصرف شود سمی می‌باشد.

اگرچه زردآلو به عنوان یک مکمل طبیعی شناخته می‌شود اما مصرف بیش از حد هسته آن مضر است. بیش از 1-2 عدد از این هسته‌ها را در طی روز مصرف نکنید؛ زیرا مشکلات معدی و تهوع ایجاد خواهد کرد و مصرف مقادیر بسیار زیاد آمیگدالین، کشنده است.

هسته آلو

آلو ظاهر جذابی دارد. محدود از چربی است و سرشار از ویتامین A و ویتامین C می‌باشد. آلو به صورت خام، مربا، ترشی، لواشک و ... استفاده می‌شود؛ اما هسته آن کاملا بی‌خطر نمی‌باشد؛ بالأخص وقتی برای تهیه آلوچه و لواشک از آن استفاده می‌شود، ممکن است دانه‌های آن در ماده غذایی وارد شوند و حالت سمی ایجاد کنند.

دانه آلو دارای گلیکوزیدهای سیانوژنیک است که در بدن به مواد سمی و خطرناکی تبدیل می‌شود. بدن مقادیر اندکی از سیانید را می‌تواند پاکسازی کند، اما مقادیر فراوانی از آن خطرناک است و بدن توانایی از بین بردن آن را ندارد. مخصوصاً در کودکان بسیار مواظب باشید که هسته‌ ‌این میوه را در دهانشان نگه ندارند.

دانه گلابی

گلابی میوه‌ای زنگوله‌ای شکل است که در محدوده رنگ‌های سبز، زرد، قهوه‌ای، قرمز یا ترکیبی از این رنگ‌ها وجود دارد. این میوه زیبا سرشار از پتاسیم، ویتامین‌ها و مواد معدنی می‌باشد. بیش از 30 گونه گلابی در جهان وجود دارد و به صورت پخته، کمپوت شده یا خام مصرف می‌شود. دانه گلابی برای انسان خطرناک است. دانه به نیز مانند دانه گلابی در همین دسته قرار می‌گیرد و میوه به بهتر است به صورت پخته مصرف شود وگرنه خطرناک است.

هسته گیلاس

گیلاس هم به صورت خام و هم پخته مصرف می‌شود. رنگ قرمز گیلاس نشان‌دهنده مقادیر فراوانی آنتی‌اکسیدان در آن است. دانه، ساقه و برگ‌های گیلاس سمی هستند. دانه این میوه دارای سیانید است. سیانید یکی از سمومی است که آلمان‌های نازی برای کشتن زندانیان در جنگ جهانی دوم استفاده می‌کردند. حواستان باشد دفعه بعدی که گیلاس خوردید هسته آن را مک نزنید.

هسته هلو

هلو میوه‌ای با ظاهر زیبا و طعمی بی‌نظیر است. هلو از نظر چربی اشباع، کلسترول و سدیم بسیار محدود می‌باشد و سرشار از فیبر و ویتامین‌های ضروری برای بدن است. میوه هلو بسیار مفید است اما دارای هسته‌ای است که مواد شیمیایی سمی در خود دارد.

هسته هلو بسیار سفت است و با دندان شکسته نمی‌شود؛ اما در برخی گونه‌های این میوه که هسته از وسط نصف می‌شود، دانه آن در دسترس قرار می‌گیرد. حواستان به آن باشد. البته این دانه بسیار تلخ است و همین مسئله مانع از مصرف آن می‌شود.

دانه سیب

عقیده متداولی که در رابطه با سیب وجود دارد، این است که سیب میوه‌ای برای سلامتی است و مصرف یک عدد سیب به صورت روزانه شما را از ابتلا به بسیاری بیماری‌ها بازمی‌دارد. فیبر و ویتامین‌های موجود در سیب از ابتلا به گرفتگی عروقی و بیماری‌های قلبی جلوگیری می‌کند. سیب به صورت خام، کمپوت شده، آب سیب، پای سیب، سس سیب و ... کاربرد دارد.

سیب در رنگ‌ها و گونه‌های بسیار متفاوتی وجود دارد؛ اما دانه‌های سیب دارای سیانید می‌باشند. عقیده‌ای که در رابطه با مصرف سیب (بالأخص سیب گلاب) به طور کامل وجود دارد درست نمی‌باشد و مصرف مقادیر زیادی از دانه‌های سیب سمی می‌باشد. البته مصرف یک عدد سیب کامل همراه با تمام ضمایم مانند دانه‌ها مشکلی را به وجود نمی‌آورد؛ اما مقداری ماده سمی سیانید وارد بدن می‌کند و بار تحمیل‌شده به کبد و کلیه‌ها را، برای پاکسازی آن افزایش می‌دهد.

تاجریزی تلخ و شیرین

تاجریزی گیاهی زیبا با میوه‌هایی قرمز رنگ است که شبیه زغال‌اخته می‌باشد. این گیاه در آمریکا در لیست علف‌های هرز مضر قرار دارد. البته دوز کمی از آن به عنوان دمنوش برای درمان چاقی کاربرد دارد و روند پیشرفت بیماری‌های کبدی و پوستی را کند می‌نماید.

گیاهان دیگری که در خانواده تاجریزی مرگبار قرار می‌گیرند و دارای قسمت‌های خطرناک می‌باشند عبارت‌اند از بادمجان، سیب‌زمینی، فلفل و گوجه‌فرنگی. مصرف تاجریزی بیش از مقادیر توصیه‌شده، مسمومیت خفیفی با علائم سردرد و تهوع را ایجاد می‌کند و مصرف دوز بیشتری از آن ممکن است مشکلات حادی مانند سختی در تنفس یا نارسایی کلیوی را به بار آورد. مصرف مقادیر بسیار بیشتر هم ممکن است مرگ را به همراه آورد.

بادام تلخ

بادام تلخ نیز مانند دانه‌های هلو، زردآلو، آلو، سیب، به و گیلاس از آمیگدالین تشکیل یافته است که می‌تواند در بدن تبدیل به سیانید شود.

در تمام دنیا دو نوع بادام وجود دارد: بادام شیرین و بادام تلخ. بادام تلخ باید به منظور از بین رفتن مواد شیمیایی سمی موجود در آن حرارت داده یا پاستوریزه شود. بادام سرشار از پروتئین، ویتامین E، کلسیم، منیزیم، پتاسیم و آهن است که برای بدن مفید می‌باشد؛ اما مصرف بادام تلخ به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود.

سخن آخر

شاید یکی ازعلت‌های اصلی وجود مواد سمی چون سیانید در دانه‌های میوه‌ها، جلوگیری از مصرف آن توسط انسان‌ها و حیوان باشد. تا بدین وسیله این دانه‌ها محفوظ بمانند و نسل گونه‌های گیاهی تداوم پیدا کند و از تولیدمثل بازنمانند

بــدحجـــابی ســلاح بــی شــرمــانــه دشمــن استــــــ ….

1406285451_n_714

یکی از نظریه پردازان یهودی تبار آمریکا گفته بود «وقت آن گذشته که بر سر مردم ایران بمب خالی کنیم،‌ دامن کوتاه،‌ لباس نیمه عریان و چسبان می‌تواند همانند یک بمب در این جامعه عمل کرده و مردم را نابود کند»
مارتین ایندیک از عناصر اصلی محقق آمریکایی درباره اسلام و خاورمیانه اخیراً اعلام کرده است: دیگر وقت آن نیست که دانشجویان را به خیابان ها بکشانیم؛ بلکه باید چادر را از سر زنان برداشت و از این طریق می توان نظام اسلامی ایران را سرنگون کرد.
یکی از مقامات بلند پایه آمریکا می گوید: هر زن چادری در کوی و برزن ایران؛ به منزله پرچم جمهوری اسلامی ایران است؛ لذا ما برای براندازی این نظام؛ باید حجاب را سست نماییم.
میشل هوئلیک: نویسنده اسلام ستیز فرانسوی می گوید: جنگ بر ضد اسلام گرایی؛ با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد؛ فقط با فاسد کردن آنها می توان به پیروزی دست یافت. پس باید به جای بمب بر سر مسلمانان دامن ها ی کوتاه فرو بریزیم.
جیمز لادن خبرنگار رادیو ملی آمریکایی طی گزارشی با خوشحالی اعلام کرد: مردم ایران برای آزادی بیشتر فشار آورده اند. اکنون انواعی از موسیقی که قبلاً با مخالفت شدید رو به رو بود؛ عمومیت یافته؛ و زنها حجاب را تعدیل می کنند و کت های آنان کوتاه و کوتاه تر می شود.
نخست وزیر اسبق اسرائیل در کنگره آمریکا اعلام می دارد: ترویج بی بند و باری و زندگی مادی و جنسی عواملی هستند که پخش آنها ازطریق برنامه های تلویزیونی ماهواره ای می تواند نقش بسیار تعیین کننده در حکومت ایران داشته باشد.

 

 

چه کسی چادر را از زندگی ما حذف می‌کند؟

 گویا هیچ خانم چادریی در اجتماع وجود ندارد، هیچ خانم چادریی خرید نمی‌کند، هیچ خانم چادری از امکانات خوب دنیا استفاده نمی‌کند و خانم چادری هم درس نمی‌خواند، دانشجو نیست و تحصیل نمی‌کند و… این‌ها را می‌شود با دیدن پیام‌های بازرگانی تلویزیون و فیلم‌ها و سریال‌ها فهمید.


طراح داشت ابعاد آشپزخانه را اندازه می‌زد، برای طراحی کابینتها


ــ « جِناب، اُپِن باشه یا جزیــره؟ البتـــه، جزیــره تو بورســه »

کجا بودیم و به کجا رسیدیم! آشپزخانه‌های قدیمی (مطبخ) که در کُنجی از حیاط خانه بود و در عین سادگی با بو و بَرِ غذاهای سنتی‌اش هوش از سر آدمی می‌بُرد. کم‌کم آشپزخانه‌ها به قلب خانه نفوذ کردند و دیوارهایی که برداشته شد یا به قولی آشپزخانه‌هایی که اُپن شدند. گاهی برخی با زدن پرده و امثال آن، این اُپن را به نااُپن تبدیل می‌کردند؛ و بعد از آن اُپنهایی که تبدیل شدند به جزیره‌ای کوچک در میان آشپزخانه. فِی الحال معلوم نیست که کجا آشپزخانه است و کجا پذیرایی؟! اصلاً حــدّ و مرزی بین آنها وجود ندارد. سنگـــر بانوی خانه تبدیل می‌شود به نمایشگاهی در معرض دید همگان. خُب باید تجهیزات و چیدمانش هم طوری باشد که تعریف و تمجید مهمانانی که از پذیرایی به آشپزخانه بانو نگاه می‌کنند را به همراه داشته باشد؛ و اینجاست که می‌رویم به سوی تجملات و …

خوب که نگاه می‌کنم، می‌بینم فرهنگ بیگانه چقدر در میان ما جا باز کرده؛ شاید هم نادوست زده باشد به هدف! آنجا که گفتند حجاب برتر فقط چادر نیست و با مانتو هم می توان حجاب داشت؛ مانتوها، آستینها، شلوارها و روسری‌هایی که روز به روز کوتاه و کوتاه‌تر شدند و بانوانی که تبدیل شدند به کالایی نمایشی برای عرضه به دیگران … حجابهایی که اُپن شدند و بعد هم جزیره؛ نه تنها برای زنان حتی برای مردان …

حواسمان هست که به کجا کشیده شده‌ایم؟! اگر روزی بگویند که باید جزیره را هم برداریم و دیگر مد نیست، آنوقت چه باید کرد؟!


حجابهایی که اُپن شدندحجابهایی که اُپن شدند

+ جناب همسر: « خانوم، خانوم، حواست کجاست بالاخــره اُپن باشه یا جزیره؟! » اُپن، نه جزیره، نـــه … اصلاً نمی‌دونم!!!

مدیر جهادی می گوید: به دنبال من حرکت کنید و مدیر غیرجهادی می گوید: حرکت کنید!!!

مدیریت جهادی چیست؟

معیار جهاد شمشیر و میدان جنگ نیست. معیار جهاد همان چیزی است که امروز در زبان فارسی ما در کلمه‏ ی مبارزه وجود دارد. فلانی آدم مبارزی است. فلانی آدم مبارزی نیست. نویسنده‏ ی مبارز، نویسنده ‏ی غیر مبارز. عالم مبارز، عالم غیر مبارز. در مبارزه دو چیز حتماً لازم است: یکی اینکه در آن جد و جهد و تحرکی باشد. انسان در رختخواب یا در پستوی خانه که نمی‏تواند مبارزه کند، در مبارزه باید جد و جهدی وجود داشته باشد... دوم اینکه در مقابلش دشمنی باشد.

 

کار جهادی یعنی از موانع عبور کردن، موانع کوچک را بزرگ ندیدن، آرمان ها را فراموش نکردن، جهت را فراموش نکردن، شوق به کار؛ این کار جهادی است. کار را باید جهادی انجام داد تا ان شاءالله خدمت به خوبی انجام بگیرد.

 

مدیریت جهادی به مدیریتی اطلاق می شود که  از یکسو با علم و دانش روز بشری سر و کار دارد و از سوی دیگر با مفهوم جهاد در، بار معنایی انقلابی و ارزشی آن، ارتباطی تنگاتنگ دارد. این نوع مدیریت  می‌تواند به عنوان منطقی‌ترین و کارآمد‌ترین الگوی مدیریتی برای تحقق آرمان‌ها و اهداف انقلاب و نظام اسلامی مورد توجه و تاکید قرار گیرد.

در الگوی مدیریت جهادی، نهادستیزی و تجربه ستیزی به اسم انقلابیگری و آرمانگرایی و عدالت‌طلبی هیچ جایگاهی ندارد. اجتناب از سیاست‌زدگی به معنای ارجحیت منافع و مصالح شخصی بر منافع فردی و جناحی از دیگر شاخصه‌های «مدیریت جهادی» است. از همین روست که رهبر معظم انقلاب مدیریت جهادی را به عنوان الگوی مطلبوب مدیریت که در آن هم استفاده از شاخص ها و تجربه ها بین المللی و هم رعایت ارزش ها و آرمان های اخلاقی و دینی اسلامی مطرح است به عنوان کلید و راهگشای مشکلات جامعه مطرح می کنند تا در سایه آن هم شاهد توسعه و پیشرفت کشور باشیم وهم اینکه به آرمان های انقلاب اسلامی در سایه این نوع مدیریت جامه عمل  پوشانده شود.

 

واژه مدیریت جهادی از دو جزء «مدیریت» و «جهاد» تشکیل شده است در نتیجه در ابتدا این دو واژه را تعریف می نماییم.

الف) مدیریت

در تعریف اصطلاح مدیریت آمده است: «مدیریت فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی سازماندهی بسیج منابع وامکانات هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.»(۱)
همچنین اقتداری معتقد است:« مدیریت عبارت است از علم و هنر متشکل و هماهنگ کردن، رهبری و کنترل فعالیت های دسته جمعی برای نیل به هدف های مطلوب با حداکثر کارایی»(۲)

ب)جهاد

در قرآن کریم گاهی بحث از قتال شده است مانند ایه واجب شدن نبرد با مشرکین که می‏فرماید «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتال»(۳) و گاهی بحث جهاد مطرح گردیده است: «وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ»(۴). واژه «قتال» فقط به معنای مقابله نظامی و درگیری با دشمن است(۵) ولی واژه «جهاد» به معنای هرگونه کوشش در راه خدا و تلاش برای انجام نیکی‏ها است و قتال شعبه‏ای از جهاد است.(۶)

با توجه به اینکه مبحث مدیریت جهادی از سوی مقام معظم رهبری عنوان گردیده بهتر دیدیم جهت تبیین مسئله جهاد از منظومه فکری ایشان استفاده نماییم.

ایشان در دیدار با بسجیان می فرمایند:« عرصه‌ى حضور بسیج خیلى وسیعتر از عرصه‌ى نظامى است. اینى که من بارها گفتم و تکرار میکنم که نباید بسیج را یک نهاد نظامى به حساب آورد، تعارف نیست؛ بلکه حقیقت قضیه این است. بسیج عرصه‌ى جهاد است، نه قتال. قتال یک گوشه‌اى از جهاد است. جهاد یعنى حضور در میدان با مجاهدت، با تلاش، با هدف و با ایمان؛ این میشود جهاد. لذا «جاهدوا بأموالکم و أنفسکم فى سبیل اللَّه»؛ جهاد با نفس، جهاد با مال. جهاد با نفس کجاست؟ فقط به این است که توى میدان جنگ برویم و جانمان را کف دست بگیریم؛ نه، یکى از انواع جهاد با نفس هم این است که شما شب تا صبح را روى یک پروژه‌ى تحقیقاتى صرف کنید و گذر ساعات را نفهمید. جهاد با نفس این است که از تفریحتان بزنید، از آسایش جسمانیتان بزنید، از فلان کار پرپول و پردرآمد - به قول فرنگى‌ها پول‌ساز - بزنید و تو این محیط علمى و تحقیقى و پژوهشى صرف وقت کنید تا یک حقیقت زنده‌ى علمى را به دست بیاورید و مثل دسته‌ى گل به جامعه‌تان تقدیم کنید؛ جهاد با نفس این است. یک قسمت کوچکى هم جهاد با مال است.»(۷)

همچنین مقام معظم رهبری در تشریح موضوع جهاد فرموده ‏اند: «معیار جهاد شمشیر و میدان جنگ نیست. معیار جهاد همان چیزی است که امروز در زبان فارسی ما در کلمه‏ ی مبارزه وجود دارد. فلانی آدم مبارزی است. فلانی آدم مبارزی نیست. نویسنده‏ ی مبارز، نویسنده ‏ی غیر مبارز. عالم مبارز، عالم غیر مبارز. دانشجوی مبارز و طلبه‏ ی مبارز، دانشجوی غیر‏مبارز و طلبه‏ ی غیر‏مبارز. جامعه‏ ی مبارز و جامعه‏ ی غیرمبارز. پس جهاد یعنی مبارزه.
در مبارزه دو چیز حتماً لازم است: یکی اینکه در آن جد و جهد و تحرکی باشد. انسان در رختخواب یا در پستوی خانه که نمی‏تواند مبارزه کند، در مبارزه باید جد و جهدی وجود داشته باشد... دوم اینکه در مقابلش دشمنی باشد.

مبارزه در آنجا که دشمن نیست معنا ندارد. پس جهاد متقوم بر این دو رکن است... اگر کسی علیه دوست جد و جهد کند این جهاد نیست بلکه فتنه و اخلال است. اگر کسی در مقابل دولت حق در مقابل صلاح و نظام حق جد و جهد و تلاش کند این فتنه و محاربه است، جهاد نیست. حالا این جد و جهدی که انجام می‏گیرد به هر شکلی باشد چه به شکل نوشتن، گفتن، کتاب و چه به شکل شب‏نامه، شایعه‏ پراکنی، نق ‏زدن و منفی‏ بافی همه ‏اش فتنه ‏گری و اغواگری و بعضی از اشکالش محاربه است. اگر همه‏ ی این‏ها در مقابل دشمن خدا و دشمن علی لسان‏ الله و لسان رسوله و اولیائه علیهم‏ السلام باشد می‏شود جهاد فی ‏سبیل‏ الله. پیغمبر(ص) به این‏گونه جهاد دعوت می‏کند. پس تنبلی و نشستن و بیکارگی و بی‏ اهتمامی از امت پیغمبر خواسته نیست. جهاد دایم».(۸)

معظم ‏له در بیانی دیگر فرموده ‏اند: «جهاد یعنی مبارزه. در زبان فارسی جنگ و ستیزه‏ گری معنای مبارزه را نمی ‏دهد. می‏گویی من دارم مبارزه می‏کنم: مبارزه‏ ی علمی می‏کنم، مبارزه‏ ی اجتماعی می‏کنم، مبارزه ‏ی سیاسی می‏کنم، مبارزه‏ ی مسلحانه می‏کنم، همه‏ ی این‏ها مبارزه است و معنا دارد. مبارزه یعنی تلاش پر نیرو در مقابل یک مانع یا یک دشمن. اگر هیچ مانعی در مقابل انسان نباشد مبارزه وجود ندارد. در جاده‏ ی آسفالته انسان پایش را روی گاز بگذارد و با باک پر از بنزین سفر کند این را مبارزه نمی‏ گویند. مبارزه آن‏جایی است که انسان با مانعی برخورد کند که این مانع در جبهه‏ های انسانی‏ می‏شود دشمن و در جبهه ‏های طبیعی می‏شود موانع طبیعی. اگر انسان با این موانع درگیر شود و سعی کند آن‏ها را از میان بردارد این می‏شود مبارزه. جهاد در زبان عربی عیناً به همین معناست یعنی مبارزه. جهاد در قرآن و حدیث هم به همین معناست. همه جا به معنای جنگ مسلحانه نیست. البته یک جا با جنگ مسلحانه تطبیق می‏کند یک جا هم با جنگ غیرمسلحانه تطبیق می‏کند».(۹)

«اساساً همین وجود مانع است که به تلاش انسان معنا و حقیقت معنوی می‏ بخشد و اسمش می‏شود جهاد؛ والّا اگر مانع نبود، جهاد معنی نداشت. جهاد یعنی جد و جهد همراه با زحمت و چالش با موانع».(۱۰)

تعریف مدیریت جهادی

با توجه به تعاریفی که به صورت خاص از دو واژه «مدیریت» و «جهاد» ارائه شد می توان گفت مدیریت جهادی یعنی:

علم و هنر رهبری و کنترل فعالیت های دسته جمعی، مبتنی بر مبارزه نه صرفا در عرصه نظامی بلکه در تمامی عرصه های علمی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... جهت نیل به اهداف راهبردی و کلان یک سیستم و رفع موانعی که در رسیدن به آن وجود دارد.

با توجه به این تعریف و با توجه به نام گذاری سال جدید بوسیله مقام معظم رهبری، مشخص می شود معظم له مدیریت جهادی در عرصه های اقتصادی و فرهنگی را مورد توجه خاص قرار داده اند. و این بدان معناست که در این دو عرصه مشکلات و موانع حادی وجود دارد که می بایست با یک مدیریت مبارز و جهادی این موانع و مشکلات را از سر راه پیشرفت نظام مقدس جمهوری اسلامی برداشت. قطع به یقین می توان این نام گذاری را در راستای اجرای سیاستهای کلی نظام در خصوص « اقتصاد مقاومتی» تبیین نمود.

برخی از مولفه های و ویژگی های مدیریت جهادی

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و اعضای شورای اسلامی، شهردار، معاونین و شهرداران مناطق مختلف تهران تأکید کردند؛ «در اداره کلان شهر تهران و همچنین در اداره کشور باید روحیه خدمت به مردم با نیت خدایی و با تکیه بر علم و درایت یا همان روحیه مدیریت جهادی حاکم باشد تا بتوان از مشکلات عبور کرد و به پیش رفت.»(۱۱)

در نتیجه ایشان سه ویژگی را برای مدیریت جهادی برشمرده اند:
۱- خدمت به مردم
۲- نیت خدایی(خلوص)
۳- تکیه بر علم

البته ویژگی های سلبی و ایجابی دیگری نیز برای مدیریت جهادی می توان بر شمرد که برخی از آنها عبارتند از:

الف) اعتقاد به نصرت و یاری خداوند متعال
ب) پرهیز از هرگونه تجمل گرایی و گرایش کامل به سادگی
پ) آینده نگری
ت)شایسته سالاری
ث) داشتن روحیه مردمی و حضور دائم در جمع مردم و کسب نظرات ایشان
ج) کار و مجاهدت خستگی ناپذیر
چ) خود سازی و تزکیه دائمی
ح) ترجیح منافع جمعی بر منافع فردی و گروهی
خ) دشمن شناسی
د) مسئله شناسی
ذ) استفاده صحیح و دقیق از بیت المال
ر) سعی در افزایش بهره وری بیشتر از منابع موجود
و...


 


منابع:
۱- دانشنامه ارشد امین کوشکی
۲- ( + )
۳- بقره ۲۱۶
۴- حج ۷۸
۵- قاموس قرآن ، واژه قتال
۶- تفسیر نمونه جلد ۱۴ صفحه ۱۸۱
۷- سایت مقام معظم رهبری
۸- رهبر انقلاب در شروع درس خارج فقه ۲۰/۶/۷۳
۹- رهبر انقلاب ۱۷/۴/۸۳
۱۰- رهبر انقلاب در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه‏های شیراز ۱۴/۲/۸۷
۱۱- سایت الف